خوشا چهره ای که خداوند به آن مینگرد در حالی که از ترس خدا بر گناهی که کرده و جز او کسی از آن آگاه نیست میگرید
پیامبر اکرم (ص)
دوست دارم بشینم زار زار گریه کنم...نمیدونم حال شما چه جوریه... من الان اینجوریم...میخوام گریه کنم به حال خودم...به حال عمرم که همش به حرف زدن گذشت نه عمل کردن... به اینکه میخواستم خوب باشم اما نشد... به اینکه میخوام فقط تورو ببینم اما نمیشه...
خدایا میخوام ببه کار بد و خوب خودم گریه کنم...به گذشتم... به آیندم...به الانم...به دور و برم که انقد شلوغش کردم...
هان!آیا کسی نیست که پیش از رسیدن به روز سختی برای آن کار کند؟؟؟
امام علی (ع)
نه .... گریه من از ترس نیست...از کارای اشتباهمه...از کارایی که تو خوشت نمیاد...باهاشون حال نمیکنی...منم هر روز خواسته و نا خواسته انجامشون میدم...
خدایا...
میدونم تو بخوای درستم میکنی..پس بخواه که میدونم بقیه عمرمم زود میگذره...یه دفعه میگن:خوش اومدی...کاسه و کوزتو جمع کن داداش باید بری... وقتت تمومه....نمیخوام اینطوری برم...خودت مارو نجات بده...میدونم هیشکی بیشتر از تو دلش واسه ما نمیسوزه...خودت آفریدیمون...خودت جمع و جورمون کن...خدای مهربون...
خواجه عبدلله انصاری میگه:
الهی از پیش خطر و از پس راهم نیست...
دستم گیر که جز فضل تو پناهم نیست...
لیست کل یادداشت های این وبلاگ